رمان پناهم باش عمارت همیشه آروم و بی سر و صدا بود! اونقدری از مادر ترس داشتند که اگر هم خونه آتیش میگرفت؛ کسی اجازه ی فریاد زدن نداشت! اما اون لحظه صدای جیغ بچه ای تو عمارت پیچیده بود که من رو به تعجب انداخته بود! با تعجب …
ادامه نوشته »رمان پناهم باش عمارت همیشه آروم و بی سر و صدا بود! اونقدری از مادر ترس داشتند که اگر هم خونه آتیش میگرفت؛ کسی اجازه ی فریاد زدن نداشت! اما اون لحظه صدای جیغ بچه ای تو عمارت پیچیده بود که من رو به تعجب انداخته بود! با تعجب …
ادامه نوشته »